یار، رفیق شفیق، خود، دیگر خود
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He lacked a political alter ego on the editorial board.
او فاقد دوستی صمیمی در هیئت ویراستاران بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «alter ego» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alter ego